ماشين دموکراسى
ــــــــــــــــــــــــــــــ
نيما قديمى
انتخابات به عنوان يکى از دستاوردهاى بزرگ دنياى مدرن، انتقال قدرت را بطور منظم و بدون استفاده از حق موروثى در يک دودمان، ميسر ساخته است. مراسم انتخابات صحنه مبارزهاى است که در آن حل اختلاف گروههاى رقيب، بطور صلحآميز امکان پذير شده است. اعتقاد به اينکه هر فرد يک رأى دارد، در نهايت به فرودستان جامعه اين فرصت را مىدهد که دست کم بخشى از حقوق خود را از چنگ فرادستان باز پس گيرند. انتخابات اما در پيشرفتهترين دموکراسىها هم تنها کارکردى فرهنگى-روانى براى نخبگان داشته است. حق رأى با القاى توهم برابرى و مساوات، به تودهها اين اطمينان را مىدهد که اختيار در دست آنهاست و آنها مىتوانند رهبران خود را انتخاب کنند؛ در حالى که ابزارهاى اصلى قدرت هميشه در دست نخبگانى است که ديده نمىشوند.
مهندسين در صنعت بين دو نوع ماشين تفاوت قايل هستند: batch (تک مرحله اى) و continues (مستمر). يک مثال ساده در نانوايى هاى سنتى اين تفاوت را به خوبى نشان مىدهد. نان بربرى به روش تک مرحله اى پخته مىشود و نان تافتون به روش مستمر. اگر به کارخانه دموکراسى با رأى گيرى متناوبش نظرى بيفکنيم، خود را با يک ماشين تک مرحلهاى، مواجه مى بينيم. در اين کارخانه به مردم اجازه داده مىشود تا در زمانهاى معينى از ميان نامزدها فرد يا افرادى را انتخاب کنند. بعد از اين مراسم پرشور دوباره ماشين دمو کراسى متوقف مىشود. ولى ماشين مستمر نخبگان همچنان به کار خود ادامه مى دهد…
اين واقعيت را اضافه کنيد به رأى گيرىهاى بعضن تک نامزدى با نتايج حيرت انگيز ۹۸ درصد به بالا در کشورهاى عقب افتادهاى چون منطقه خاورميانه تا ضعف مدعاى پوچ دموکراسى آشکارتر شود. حتا بسيارى از انقلابهاى خونين يا مخملين هم به جابجايى در سطوح حاکمان واقعى نمىانجامد. بله انقلابهايى مثل انقلاب فرانسه و روسيه گروهى از نخبگان پشت پرده را به زير آورد و گروهى از نخبگان جديد را به حکومت رساند. ولى انقلاب ايران جز جابجايى در نمادهاى ظاهرى حکومت تأثيرى نداشت. برعکس واکنش وا پس گرايانهاى بود در برابر امکان جابجايى نخبگان در جامعه. بازار يکى از اين گروه نخبگان است که با انقلاب مشروطه به قدرت رسيد و با انقلاب اسلامى موقعيت خود را که با خطر مواجه شده بود، دوباره تثبيت نمود.
به اين همه اضافه کنيد نقشى را که انتخابات پس از انقلاب در ايران پيدا کرده است: در جمهورى اسلامى خروجى ماشين دموکراسى مهم نيست، بلکه ورودى آناست که اهميت دارد. نمايش انتخابات تکرار خاطرات راهپيمايىهاى شورانگيز دوران انقلاب است. حضور هر چه گسترده تر مردم در انتخابات مشت محکمى است بر دهان کسانى که خيال بازگشت آمريکايىها را در سر دارند. بازگشت از روى فرش قرمز يا قرمزى خون مردم بى گناه!
خروجى ماشين دموکراسى در کشور ما اينقدر بىاهميت است که حتا گروهى با بيست ميليون رأى کارى از پيش نبردند و باز هم همنوا با همانها که دراين هشت سال سد راهشان بودند دم از مشارکت مردم مىزنند اينبار چون امريکايىها را پشت دروازههاى شهر مىبينند. ولى البته ورودى ۲۵ ميليونى صندوق رأى مدتى اروپايىها را به تأمل واداشت!
همه چيز اما به نمادهاى بيرونى اين نمايش (خندهدار) دموکراسى ختم نمىشود. همان خرده نخبگانى که با انقلاب از دسترسى به لايههاى فوقانى حکومت بازماندند، به تدريج تجديد سازمان يافته و سالهاست نامزدهاى يقه سفيد خود را روانه کارزار ساختهاند. باز هم تأکيد مىکنم اهرمهاى واقعى قدرت در دست نخبگانى است که اگر موقعيت خود را در خطر ببينند، شاه را به نفع امام بيرون مىکنند و چه بسا ژنرالهاى امريکايى را هم با آغوش باز بپذيرند. صرفنظر از اينکه نماد ظاهرى قدرت به دست چه کسانى خواهد افتاد- خروجى صندوق رأى يا خداى نکرده ماشين جنگ، بد نيست به نخبگانى بينديشيم که اهرمهاى واقعى قدرت را در دست خواهند گرفت. نخبگانى از قماش بازار يا تکنوکراتها؟
--------------------------------------------
Comments