«تلخ شيرين!»
ننگ بشر(استقبال از شعر پارسا صائبی)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سيد سام الدين ضيائی
پيش از خواندن «ننگ بشر»،ييشنهاد می شود «مجلس هفتم» از پارسا صائبی را حتما بخوانيد و نيز پيش از ورود به طنازی، عرض کنم شعر که میگويی، آن هم طنز و تلخ، و در غالب سنتی، گاه که احساس، قليان میکند و بر عقل میچربد ــ به ويژه اگر قافيه هم تنگ آمده باشد ــ به جفنگ میآيی! در استقبال از شعر اين دوست نازنين شکرشکنم هم البته به جفنگ آمده و کمی بیانصاف شدهام! به هر حال شعر است ديگر!
«به ياد شهيد زندهی آزاديخواه، س.ع. دشمن شناس»
اين صائبی از روز ازل مايهی شر بود، ديدی چه خبر بود؟
ناگفته نماند قلمش شهد و شکر بود، ديدی چه خبر بود؟
نه! جان من از مجلس هفتم چه بديدهست، کاين گونه پريدهست
اندر وسط مجلس و شمشير کشيدهاست، بس روده بريده ست!
تيری که بزد بر دل حداد خطا رفت، البته به جا رفت!
پوشيده بگويم هدفش جای دگر بود! ديدی چه خبر بود؟
اين دوره و آن دوره چه فرقست برادر؟ هر دوست برابر
شايستهی بی شائبهی شير سماور، هم اگزوز خاور
چار و شش و هفتش همه چون نيک ببينی، جز تا نوک بينی
آينده ی اين ملک نديدند اگر بود، ديدی چه خبر بود؟
جز چند نمايندهی بیباک و فداکار، آزاده و هشيار
آن مجلس اصلاح طلب هم نه مثل بود! آن نيز فشل بود!
چون خاتمی آن سيد خندان عقب رو! البت به ادب رو!
هم او که به چوگان سخن از همه سر بود! ديدی چه خبر بود؟
ای وای وطن وای وطن وای وطن وای، ای وای وطن وای!
در حسرت لاهوتی و عشقی و بهاريم، از تو گله داريم
گر صائب لاهوتی و عشقی و بهاری، بايد بنگاری:
جمهوری اسلامی ما ننگ بشر بود! ديدی چه خبر بود؟!
-------------------------------------------
Comments