پاسخى به مخالفان شركت در انتخابات و راى دادن به دكتر معين
_________
آرمين راد
از جناب سامالدين ضيايى و ساير عزيزانى كه مىدانم تعدادشان كم نيست و مخالف شركت در انتخابات و راى دادن به دكتر معين كه به نحوى ادامهى راه فعلى - البته شايد به شكلى كمى راديكالتر- باشد اولا سپاسگزارم كه به مطلب اين حقير توجه كردند. به خصوص از جناب سام كه حضورشان در اين وبلاگ و توضيحشان بر مطلب من باعث سرافرازى و افتخار است.
دوم اين كه من نيز معتقدم كه بيشتر دلايلى كه دوستان براى عدم شركت در انتخابات مىآورند به عنوان يك گزارهى منطقى درست است بنابراين در درستى و منطقى بودن اين گزارهها كه دوستان به عنوان دليل از آن ياد مىكنند تشكيك نمىكنم. اما در مورد نتيجهگيرى معتقدم كه دوستان يك بررسى همهجانبه نكردهاند و به عبارت ديگر انسان موقعى نتيجهگيرى مىكند كه علاوه بر دلايل منطقى، از ديدگاه عملگرايانه به اين نيز بيانديشد كه اولا چه انتخابهايى دارد و دوم اين كه كدام انتخاب بهتر است. بياييد از اين ديد به قضيه نگاه كنيم:
الف: انتخابهايى كه داريم:
1) عدم شركت در انتخابات
2) شركت در انتخابات و دادن راى سفيد
3) شركت در انتخابات و راى دادن به معين (يا احتمالا كانديداى اصلاحطلب ديگرى كه سر به تنش بيارزد كه البته تا كنون چنين كسى معرفى نشده است)
ب: انتخاب بهتر:
قبل از اين كه در مورد انتخاب بهتر نظر بدهم بياييد روى اين موضوع توافق كنيم كه توان و بنيهى ما به عنوان منتقدين بدون تشكيلات به همراه اپوزيسيون صاحب تشكيلات و هم اصلاحطلبان درون حكومتى و برون حكومتى به اندازهاى نيست كه بتوانيم فشار بياوريم تا يك انتخابات آزاد كه تامينكنندهى خواست مردم باشد در ايران برگزار شود. البته اگر 1000 نفر مثل اكبر گنجى پيدا مىشد كه جلوى بىدادگاه بايستند و از آزادى دفاع كنند و سرافراز و سربلند به زندان برود مىشد به كارهاى ديگرى فكر كرد. مثلا اين كه هر روز 50 نفر بروند جلوى دادستانى با حلقهى گل و پلاكاردهايى در اعتراض به خفقان و بدانند كه چه در انتظارشان است. يعنى همان كارى كه گاندى با امپراطورى قدرتمند انگلستان كرد و آن را به زانو در آورد. آدمهايى كه اين روزها حاضر باشند از راههاى راديكال به هر نحو هزينه بپردازند بسيار كم است. اول بگويم كه خود من هم جزء همين جماعت هستم. عزيزاني كه كشور را ترك ميكنند نيز كموبيش معنىاش اين است كه هزينهى حداقل را مىپردازند و نمىخواهند طعمهى قاضى مرتضوى شوند. باز هم تاكيد مىكنم كه من هم اگر دستگيرى و زندان تهديدم كند قطعا كشور را ترك مىكنم. پس حالا كه هيچكداممان حاضر به پرداخت هزينهى مبارزات راديكال نيستيم بهتر است از طريق همين انتخابهايى كه پيش رو داريم اقدام كنيم وگرنه مىتوان به ليست سهگزينهاى بند الف چندين گزينهى خوب ديگر را افزود اما وقتى كسى حاضر نباشد زنگ را به گردن آقا گربه ببندد و همه ديگرى را نشان دهند و در كنج عافيت بخزند نمىتوان گزينهى علمى تخيلى اضافه كرد. بنابراين من همچنين منتظر گزينهى پيشنهادى دوستان هستم كه عملى باشد و احتمال موفقيت قابلقبولى داشته باشد تا خودم در صف اول آن را اجرا كنم.
در مورد انتخاب بهترين گزينه نظر اين حقير اين است كه اگر در انتخابات شركت نكنيم تنها اتفاقى مىافتد اين است كه در بهترين حالت هاشمى و در بدترين حالت لاريجانى رئيسجمهور مىشود. آن وقت وقتى مثل مجلس هفتم شروع كردند به فاتحه خواندن به همين حداقلها كه داريم و دقيقا مسير را به سمت اختناق بيشتر عوض كردند بايد بنشينيم و افسوس بخوريم و فحشهاى آبدارتر بدهيم.
گزينهى دوم نيز يك عزم عمومى و ملى مىخواهد كه جو نااميدى فعلى متاسفانه اصلا آن را تشويق نمىكند. مگر اين كه مثل هميشه در دقيقهى نود وضع عوض شود كه در اين صورت من خود از كسانى خواهم بود كه با فوج مردم در انداختن راى سفيد به صندوق همراه خواهم شد اما وقوع اين امر را بعيد مىدانم. گزينهى سوم يعنى معين را من در چنين شرايطى انتخاب مىكنم، يعنى وقتى اين تنها انتخابى است كه احساس مىكنم اگر فايدهاى ندارد – كه دارد – حداقل ضررى نيز ندارد. انجام تحليل هزينه فايده كه يك كار علمى است در اين شرايط جز به راى دادن به معين نمىرسد.
من از دوستان خواهش ميكنم اگر مضرات راى دادن را ميشمرند گزينهى جايگزين عملى را نيز معرفى كنند.
------------------------------------------
Comments