سنت و مذهب
_________
آرمین راد
آن چه در بین مردم به عنوان مذهب معروف است معمولا همان بخشی از مذهب است که وارد سنت شده است. به عبارت دیگر گوهر دین هر چه باشد مردم به آن قسمتی از آن عمل میکنند که عادتشان شده باشد. از این حیث تفاوتی بین مسلمانان و بتپرستان نیست.
ما عادت کردهایم نماز بخوانیم، روزه بگیریم، به فقرا کمک کنیم، به مسجد برویم، خطبهی عقد بخوانیم، جشن عروسی بگیریم و دیگران را اطعام کنیم، دلمان برای محرومین بسوزد، در ماه محرم و صفر عزاداریهای مفصل برگزار کنیم، به مکه برویم و خیلی کارهای دیگر را به صرف این که در سنت وارد شده است انجام دهیم.
همین طور عادت کردهایم دروغ بگوییم، غیبت کنیم، تهمت بزنیم، چشمهایمان در کوچه و خیابان به دنبال نامحرم باشد، مسخره کنیم، مالیات ندهیم، رشوه بدهیم، سر ادارهی بیمه به انحاء مختلف کلاه بگذاریم، از چراغ قرمز رد شویم، سر کار به امور شخصی بپردازیم، پاسخ مردم را در محیط کار سربالا بدهیم، به انحاء مختلف مردمآزاری کنیم، به همسر خود احترام نگذاریم و با او مثل یک کالای مصرفی رفتار کنیم، با فرزندان بدرفتاری کنیم و خیلی کارهای دیگر را چون در فرهنگمان به عنوان خیانت شناخته نمیشود و بعضا زرنگی محسوب میشود به راحتی انجام دهیم.
این همان تفاوتی است که بین اسلمنا و آمنا وجود دارد. انسان آمنا برای هرکاری فکر می کند. این نقطهای است که سنت کمرنگ میشود و از همین جاست که پیامبر یکی از بزرگترین سنتشکنان بود و برخی از سنتهای جاهلی را نیز به راحتی پذیرفت، چون فوایدی در آنها میدید.
با مرگ پیامبر و با تحریف آن چه خود به عنوان کتابالله و عترتی گفته بود به کتابالله و سنتی، چیزی به نام سنت پیامبر به وجود آمد که روبهروی عترت ایستاد و خود مایهی توقف و رکود شد. مسلمانان از پس قرنها، تجدد و نوگرایی و تطبیق با شرایط روز را که بزرگترین سنت پیامبر و امامان و برخی بزرگان دین بود فراموش کردند و عادت کردند که یک سری اعمال تکراری را بیآن که بدانند چرا انجام دهند. غافل از این که این اعمال را صرفا به خاطر ورود آنها در فرهنگ و سنتشان انجام میدهند.
آن چه سلامت و بقای دین را در دراز مدت تضمین میکند وارد شدن فرهنگ مدارا در سنت است. فرهنگی که اجازه میدهد به جای برچسب زدن به هر کسی که اعمال ظاهری اسلام را انجام نمیدهد و یا آن طور که ما عادت کردهایم انجام نمیدهد، هر فرد را از روی میزان صداقتش و علاقهمندی و عملش به عدالت ارزیابی کنیم. این اتفاقی است که در غرب افتاده و همین امر پایداری سیستم را در دراز مدت تضمین میکند. این ماجرا بسیار بسیار مهمتر از نوع حکومتی است که در یک کشور برقرار میشود. اشتباه نکنید. نمیخواهم دیکتاتوری موجود را توجیه کنم اما فکر میکنم از این حیث ما از عراق و افغانستان فرسنگها جلوتریم. ادامهی راه موجود و حفظ پایداری سیستم بهترین اتفاقی است که برای این تغییر فرهنگ که مدتهاست آغاز شده ممکن است بیافتد. هر چند وارد شدن ضربات خارجی نیز تا حدی که پایداری سیستم را از بین نبرد ممکن است فوایدی داشته باشد.
--------------------------------------
Comments