کوچهى على چپ
_____________
نيما قديمى
من ساده رو بگو تا حالا فکر مىکردم برا يه مشت آدمنماى شهروند درجه ان دارم مىنويسم. نگو آقا هم دارن مىخونن. زودتر مىگفتيد يه گاوى گوسفندى، شترى، سوسمارى، چيزى مىکشتيم. آقا مىگفتيد خودم براتون مىنوشتم. همون بهتر که فيلترش کرديد. مگه ما بىکاريم براى اين مردم بى سر و پا برهنه بنويسيم. برا خودت مىنويسم. از چى بنويسم؟ اين قدر دست پاچه شدم، يادم رفت دهه فجر را تبريک بگم. منتها والفجر و ليال عشر براى موسا بود نه فرعون. فجر يعنى سر زدن خورشيد. نه سر خورشيد را زدن که از خفاش بر نمىآيد. چيه فکر مىکنى قاطى کردم. يه عمريه قاطى کردم. فکر مىکنى من چند سالمه اينقدر مىگم قديمى؟ فکر مىکنى چند سالم بود رفتم جبهه. فکر مىکنى چند تا مثل منقاطى کردن؟ موجى نيستم، بابا آدمم، گوسفند که نيستم. درسته يه بار خرمون کرديد ولى تا کى سوارى مىخوايد. فکر مىکنيد شغالها تا کى دور و برتون مىمونند. ببخشيد آشغالها.
تا حالا براى اين مردم مى نوشتم که فکر نکنند اسلام دين شماست. ولى براى شما چى مىتونم بنويسم. شما که خودتون اند همه چيز هستيد. ديگه زدم به سيم آخر، برا شيطون مىنويسم:
شيطان عزيز سلام. خوبى دادا. کجايى دلم برات تنگ شده. ديگه کلفت شدى با فقير فقرا نمىپرى. ناقلا چقدر پورسانت مىگيرى؟ چيه نمىخواى صداشو دربيارى؟ مىترسى؟!
چرا از اول سجده نکردى که اينطور آواره نشى. مى دونم تو نمىخواستى پيش غير خدا سر خم کنى ولى حالا که بدتره، شدى جيره خوره اين از خدا بىخبرا!! اى بابا آدم که-ببخشيد تو که آدم نيستى، فرشته که اينقدر کينهاى نميشه. بجاى اينکه مجيز اينا رو بکشى برگرد پيش خدا. به خدا خدا خيلى مهربونه، از سر تقصيراتت مىگذره. اگه نياى پس فردا روز قيومت جات تو جهنم پيش هميناست. گفته باشم!
بازم قديما مرامت بيشتر بود. ما آدما رو گول مىزدى. حالا که خودت گول اينا رو خوردى. نکنه چيز خورت کردن. همش که نبايد دنبال از ما بهترون باشى يه سرم به ما بزن. آخ که چقدر دلم تنگ شده برا يه وسوست…
--------------------------------
Comments